در تعجبم از افکار و رفتار آدمها
گاهی...
آنقدر خوبند که فکر می کنی بهتر از این آدمها وجود ندارد
و گاهی...
آنقدر بی رحم می شوند
که یادشان می رود
خیلی چیزها را...
خیلی حرف ها را...
و
تو را می شکنند...
و از رویت رد می شوند
آن وقت است که حرمت ها شکسته می شود...
نوشته شده در : شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۶ |ساعت : 0:33
برچسبها: قصه گيله مرد, دشت باران زده, تولد باران, روز باران, مردباران
برچسب : نویسنده : rainman1366 بازدید : 97